از معابدِ هند تا سربازی روح الله امیرسینگِ هندو به ایران آمد و مسلمان شد او نام محمد را برای خود انتخاب نمود سال ۱۳۵۷ با یک دختر رفسنجانی ازدواج کرد یک شب در خواب دید که امام خمینیره خطاب به او می گوید تو چطور مسلمانی هستی که درجبهه حضور پیدا نمی کنی؟ او فردای همان شب، برای اعزام به جبهه ثبت نام کرد و راهی جبهه شد در گردان های مختلف از جمله 4 و 412 حضور یافت با شهیدان امینی ،پایدار و… همرزم و همسنگر بود دوره ‌های آموزشهای نظامی و رزمی و غواصی را به پایان رسانید پای راستش در عملیات بدر قطع شد و پای چپش که بر اثر اصابت ترکش زخمی شده بود، سال‌ها بعد بر اثر ابتلا به دیابت قطع گردید یکبار رزمندگان لشکر محمد رسول الله او را قاطی اسرا می‌گیرند او هر چه می‌گوید من رزمنده ایرانی هستم، کسی باور نمی کند می‌گوید بی‌سیم بزنید و در مورد من سوال کنید سرانجام با نشان دادن برگ ماموریت و کارت شناسائی‌اش که از لشگر ثارالله بود، آزاد می‌شود او خودش تعریف می‌کند یک بار در عملیات خیبر، رف
شهیدان محمد باقدرت جوپاری وغلامرضا یزدانشناس اولین و دومین شهید انقلاب اسلامی در شهر کرمان استان کرمان در راه حمایت از امام خمینیره معمار کبیر انقلاب و دفاع از آرمان‌های اسلام ناب محمدی ۲۳ شهید را تقدیم کرده است از جمله این شهدای گرانقدر می‌توان به شهید محمد باقدرت و شهید غلامرضا یزدان‌شناس اشاره داشت شهید محمد باقدرت جوپاری در سال 1315 در شهرستان جوپار از توابع شهر کرمان به دنیا آمد شغل وی قالی بافی بود و سواد قرآنی داشت وی در سال 1340 ازدواج کرد که حاصل آن 5 فرزند 4 پسر و 1 دختر بود که آخرین فرزندش در روز 24 مهر ماه سال 1357 که پدرش به شهادت رسید، شش روزه بود پیکر شهید محمد باقدرت تحت کنترل شدید نیروهای امنیتی، بدون تشریفات به گار شهدای شهر جوپار منتقل و به خاک سپرده شد شهید غلامرضا یزدان‌شناس در سال ۱۳۵۶ ازدواج کرد و در کارخانه سیمان کرمان مشغول به کار بود مریم یزدانشناس تنها فرزند شهید است که در زمان شهادت پدر، نوزادی ۴۰ روزه بوده است
آخرین جستجو ها